ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

با سلام
ممنون از پاسخ جامع و کاملی که بهم میدین و راهنماییم میکنین و با صبر و حوصله میخونین و بدون جواب نمیذارین .

من نمیتونم ایشون رو تغییر بدم چون در توان من نیست پسری که اینطوری بزرگ شده سخت میشه تغییر کنه ولی خب باید یه سری کارا از سمت من باشه که توجه بیشتر همسرم سمت من جلب شه درسته؟میشه در این زمینه راهنماییم کنین ایشوم تک پسر هستم و مادرشوهرمم پسر رو دوست داره شاید بخاطر اینم باشه که خیلی مامانی بارش اورده.دختراش هم همینطوری هستن یکی از خواهر شوهرام توی شهر دیگه زندگی میکنه هر روز چند بار با مادرش حرف میزنه و یه دختر دیگه اشون که خونه هستن هم مادرش باید کنارش باسه که بتونه درس رو بفهمه.
آقای صالحی واقعا سخت که من بتونم شرایط رو درک کنم و این رفتارا رو از دو طرف ببینم و بتونم آروم باشم واقعا آرامشم رو بهم میریزه و حس خوبی بهم انتقال نمیده نمیتونم کنار بیام و برتم خیلی سخته جدا.
من از گفتن این مسائل به همسرم خوشم نمیاد و فقط دارم توی خودم میچرخونمش نمیتونم به زبون بیارم چون میگه داره منو از مادرم دور میکنه یا اینکه نتقاد میکنه و بیشتر از قبل به مادرش نزدیک میشه،خب از نظر شما راهی وجود نداره که من با شوهرم صحبت کنم و طوری بگم که ناراحت نشه و عکس العمل منفی نداشته باشه!
بعضی اوقات احساس میکنم شوهرم منو به عنوان آدم پخته قبول نداره،من الان که پیش خانواده اش هستم چطوری میتونم عرص اندام کنم ایشون منو قبول داشته باشن؟!

مثلا چند وقت پیش مادر شوهرم جلوی شوهرم سوالی ازم پرسید و شوهرم از جوابی که مادرشوهرم داد اشتباه برداشت کرد و فکر کرد داره با طعنه با من حرف میزنه بخاطر همین موضوع با مادرش بحثش شد و الان هم با مادرش قهره ،من میگم خب سر صحبت رو باز کن و باهم آشتی کنین میگه کاری به این کارا نداشته باش من میدونم باید چیکار کنم.

ببخشید که متنام طولانی میشه و شما رو توی زحمت میندازم.


مشاور (علی محمد صالحی)

عرض سلام و احترام مجدد. ممنون از لطف و بزرگواری شما.
نکته اول خدمتتون بگم که متن طولانی منو بزحمت نمیندازه و هرچه توضیحات شما بیشتر باشه، اطلاعات بیشتر و کاملتری در مورد شما بدست میارم. شما دفعه قبل گفتید که برای شوهرم مادرش مهمه، اما با صحبتهای ایندفعه مشخص شد که شما هم، برای همسرتون خیلی مهم هستید و به شما هم خیلی اهمیت میده که حاضر شده تنها با یک سوء برداشتی که از حرف مادرش براش پیش اومده، و بخاطر اینکه از حرف مادرش درباره شما ناراحت شده، با مادرش قهر کرده، و اگر شما براش مهم و با اهمیت نبودید و تنها به مادرش اهمیت میداد، دلیلی برای قهر کردن با مادرش وجود نداشت و با مادرش قهر نمیکرد. اما درباره این سوال که پرسیدید «یه سری کارا از سمت من باشه که توجه بیشتر همسرم سمت من جلب شه»، میتونید به نیاز اصلی همسرتون توجه بیشتری بکنید و از این طریق همسرتون هم به شما توجه بیشتری بکنه، به بیان دیگه، در وجود هر انسانی چه زن باشد چه مرد، دو نیاز نهفته است:
  1. نیاز به قدرت و اقتدار داشتن؛
  2. نیاز به محبت و مورد مهرورزی دیگران قرار گرفتن.
با وجود این، زن و شوهر در این موارد باهم متفاوت­اند، یعنی نیاز به قدرت و اقتدار، در وجود مرد یک نیاز اصلی و بزرگ­تره؛ و نیاز به محبت، نیاز فرعی و کوچک­تره. به تعبیر دیگر، مرد فقیرِ قدرت و اقتداره، اما در وجود زن برخلاف مرد، نیاز به محبت و توجه، یک نیاز اصلی و بزرگه و نیاز به قدرت، نیازی فرعی و کوچک­تره. حالا شما به عنوان یک خانم اگه بخواید به نیاز اصلیتون برسید و شوهرتون به شما توجه بیشتری بکنه، میبایست به شوهرتون قدرت و اقتدار بیشتری ببخشید، یعنی هرچی شما بیشتر در خانواده، نزد اقوام، دوستان ... بیشتر به همسرتون قدرت و اقتدار بدید اون هم احساس اقتدار بیشتری میکنه و نسبت به نیاز غیر اصلیش که محبت و توجه باشه، بخشنده میشه. برای نمونه، برای انجام کارای مختلف، از او نظر بخواید و از او اجازه بگیرید که من این کار رو میخوام انجام بدم، اجازه میدی؟ یا در جمع و بخصوص پیش مادرش خیلی به او احترام بذارید مثالا بگید: علی آقا شما بفرمایید ....، و توجه داشته باشید همونطور که گفتم، شوهر شما به مادرش اهمیت میده و به او توجه میکنه، ولی شما هم براش خیلی مهم هستید، پس دلیلی نداره که وقتی در حضور مادرشوهر و همسرتون هستید به شوهرتون توجه نکنید و به او اقتدار ندید، و بخاطر توجه اون به مادرش، ناراحت باشید. در هر حال این کارا که گفتم، باعث میشه شوهر شما احساس بزرگی و اقتدار بکنه،  و زمانی که نیاز شوهرتون که قدرت­مند بودنه، برطرف شد، نیاز اصلی شما که «نیاز به توجه و محبت» هست رو برآورده میکنه.
در مورد سوال بعدیتون که پرسیدید «چطوری بگم که ناراحت نشه و عکس العمل منفی نداشته باشه»، اولا خدمت شما بگم که نگفتن این ناراحتیا و اینکه این مسائل رو تو خودتون بریزید، یکی از اصلیترین چیزهایی هست که باعث رنجش و ناراحتی بیشتر شما میشه، پس اصل رو باید بذارید بر اینکه بگید، اما همونطور که اشاره کردید باید طوری گفته بشه که عکس العمل منفی نداشته باشه، برای اینکار میتونید از تکنیک ساندویچ استفاده کنید. یعنی به این صورت بگید: «جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت»؛ قرار دادن جمله منفی یا انتقاد، در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم میکنه و با اشاره به نکات مثبت، شوهرتون احساس میکنه فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط پیدا میکنه. این نکته مهم را به خاطر بسپارید که برای بیان نکات مثبت لازم نیست اغراق کنید یا به دروغ، ویژگی مثبتی بگید، چون این کار اثر معکوس داره. هر کسی ویژگی های مثبت فراوانی داره که با کمی دقت متوجه اونها میشیم. پس اول چندتا از ویژگیهای مثبت همسرتون رو بگید بعد بیان کنید که گاهی که میبینم اینقدر به مادرت توجه میکنی منم خیلی دلم میخواد اونجا به منم توجه کنی، و این منو خیلی خوشحال میکنه، بعدش دوباره یکی یا چند صفت مثبتش رو بیان کنید. مثلا بگید اما خیلی خوشحالم که مرد خانواده دوستی هستی یا مرد با محبتی هستی... .
موفق و پایدار و خوشبخت باشید

بیشتر بخوانید:
جلب محبّت همسر